معنی فارسی emboss

B1 /ɪmˈbɒs/

برجسته‌سازی، به عمل ایجاد طرح یا نوشته‌ی سه‌بعدی بر روی سطوح مختلف مانند چرم و کاغذ اشاره دارد.

To create a raised design on a surface by pressing or stamping.

verb
معنی(verb):

To mark or decorate with a raised design or symbol.

مثال:

The papers weren't official until the seal had been embossed on them.

معنی(verb):

To raise in relief from a surface, as an ornament, a head on a coin, etc.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند لوگوی خود را روی چرم برجسته کنند.

مثال:

They decided to emboss their logo on the leather.

معنی(example):

شما می‌توانید کاغذ را برای یک طراحی منحصر به فرد برجسته کنید.

مثال:

You can emboss paper for a unique design.

معنی فارسی کلمه emboss

: معنی emboss به فارسی

برجسته‌سازی، به عمل ایجاد طرح یا نوشته‌ی سه‌بعدی بر روی سطوح مختلف مانند چرم و کاغذ اشاره دارد.