معنی فارسی embryonates
B1جنین شدن، به معنی فرایند تبدیل یک ساختار اولیه به جنین در علم زیستشناسی.
To develop into an embryo.
- verb
verb
معنی(verb):
To produce, or to differentiate into an embryo
example
معنی(example):
در کلاس علوم یاد گرفتیم که چگونه یک سلول به یک موجود جدید جنین میشود.
مثال:
In science class, we learned how a cell embryonates into a new organism.
معنی(example):
جنینهای این گونه میتواند اطلاعات زیادی درباره تاریخ تکامل آن فاش کند.
مثال:
The embryonates of the species can reveal much about its evolutionary history.
معنی فارسی کلمه embryonates
:
جنین شدن، به معنی فرایند تبدیل یک ساختار اولیه به جنین در علم زیستشناسی.