معنی فارسی embuses

B1

به تصویر کشیدن یا القای موضوعی خاص در کار هنری یا ادبی.

To express or embody a theme in art or literature.

example
معنی(example):

هنرمند معمولاً تم‌های طبیعت را در نقاشی‌هایش می‌آفریند.

مثال:

The artist often embuses themes of nature in her paintings.

معنی(example):

او ترجیح می‌دهد شعرش را با عمق احساسی بپروراند.

مثال:

He prefers to embuses his poetry with emotional depth.

معنی فارسی کلمه embuses

: معنی embuses به فارسی

به تصویر کشیدن یا القای موضوعی خاص در کار هنری یا ادبی.