معنی فارسی embusing

B1

ایجاد و شکل دادن به موضوعات مختلف در هنر یا ادبیات.

The act of expressing or embodying ideas in a creative work.

example
معنی(example):

او در حال حاضر افکارش را به یک رمان شکل می‌دهد.

مثال:

She is currently embusing her thoughts into a novel.

معنی(example):

کلاس هنر بر پرورش خلاقیت از طریق رسانه‌های مختلف تأکید داشت.

مثال:

The art class focused on embusing creativity through various mediums.

معنی فارسی کلمه embusing

: معنی embusing به فارسی

ایجاد و شکل دادن به موضوعات مختلف در هنر یا ادبیات.