معنی فارسی embryotome
B1ابزاری جراحی برای برش و جدا کردن جنینها.
A surgical instrument used for cutting and dissecting embryos.
- NOUN
example
معنی(example):
ابزار جراحی به نام امبریوتوم برای جدا کردن جنینها استفاده میشود.
مثال:
A surgical instrument called an embryotome is used to dissect embryos.
معنی(example):
در تحقیقات، یک امبریوتوم میتواند به مطالعه فرآیندهای توسعه کمک کند.
مثال:
In research, an embryotome can help in studying developmental processes.
معنی فارسی کلمه embryotome
:
ابزاری جراحی برای برش و جدا کردن جنینها.