معنی فارسی emigated

B2

عمل مهاجرت کردن، یعنی ترک یک کشور برای سکونت در کشور دیگر.

Past tense of emigrate; to have left one's country to live in another.

example
معنی(example):

او سال گذشته به کانادا مهاجرت کرد.

مثال:

She emigrated to Canada last year.

معنی(example):

آن‌ها به دلایل مختلفی از جمله جنگ مهاجرت کرده‌اند.

مثال:

They have emigrated for various reasons including war.

معنی فارسی کلمه emigated

: معنی emigated به فارسی

عمل مهاجرت کردن، یعنی ترک یک کشور برای سکونت در کشور دیگر.