معنی فارسی emollition

B1

عمل نرم یا نرم‌کننده، به ویژه در اشاره به دارو یا مواد بهداشتی.

The act of softening or soothing, especially applied to skin or wounds.

example
معنی(example):

نرم‌کنندگی می‌تواند به آرام کردن پوست تحریک شده کمک کند.

مثال:

Emollition can help soothe irritated skin.

معنی(example):

نرم‌کنندگی پماد آن را برای استفاده آسان‌تر کرد.

مثال:

The emollition of the ointment made it easier to apply.

معنی فارسی کلمه emollition

: معنی emollition به فارسی

عمل نرم یا نرم‌کننده، به ویژه در اشاره به دارو یا مواد بهداشتی.