معنی فارسی emolumental

B1

مرتبط با پاداش‌ها و مزایای مالی در یک شغل یا موقعیت حرفه‌ای.

Relating to rewards or compensation, especially in professional contexts.

example
معنی(example):

جوانب مالی شغل جذاب بودند.

مثال:

The emolumental aspects of the job were appealing.

معنی(example):

مزایای مالی معمولاً کارکنان جدید را جذب می‌کند.

مثال:

Emolumental benefits often attract new employees.

معنی فارسی کلمه emolumental

: معنی emolumental به فارسی

مرتبط با پاداش‌ها و مزایای مالی در یک شغل یا موقعیت حرفه‌ای.