معنی فارسی emove

B1

خارج کردن یا جابجا کردن چیزی به مکان دیگر.

To take away or relocate something from a place.

example
معنی(example):

من نیاز دارم این جعبه‌ها را از اتاق خارج کنم.

مثال:

I need to emove these boxes from the room.

معنی(example):

لطفاً وسایل خود را برای پاک کردن فضا خارج کنید.

مثال:

Please emove your items to clear the space.

معنی فارسی کلمه emove

: معنی emove به فارسی

خارج کردن یا جابجا کردن چیزی به مکان دیگر.