معنی فارسی empale
B1نصب کردن یا برپا کردن چیزی به صورت عمودی و ثابت.
To fix something in position by piercing or supporting it on a stake or pointed object.
- VERB
example
معنی(example):
آنها برنامه دارند که بنر را بر روی نرده در رویداد نصب کنند.
مثال:
They plan to empale the banner on the fence at the event.
معنی(example):
او میخواهد جام را به عنوان یک نمایش بر روی دیوار نصب کند.
مثال:
He wants to empale the trophy on the wall as a display.
معنی فارسی کلمه empale
:
نصب کردن یا برپا کردن چیزی به صورت عمودی و ثابت.