معنی فارسی empasma
C1امپاسما، به معنای کیفیت یا حالتی که یک فرد با آن میتواند فضایی را تسخیر کند.
A quality of presence that captivates or draws attention.
- NOUN
example
معنی(example):
او با امپاسما صحبت کرد و سالن را با حضورش پر کرد.
مثال:
She spoke with empasma, filling the hall with her presence.
معنی(example):
اجرای او امپاسما داشت که تماشاگران را مجذوب کرد.
مثال:
His performance had an empasma that captivated the audience.
معنی فارسی کلمه empasma
:
امپاسما، به معنای کیفیت یا حالتی که یک فرد با آن میتواند فضایی را تسخیر کند.