معنی فارسی empassion
B2احساساتی کردن، به معنای پر کردن یک عمل یا گفتار با احساسات شدید.
To imbue an expression or work with strong emotion.
- VERB
example
معنی(example):
او سخنرانیاش را با داستانهای احساسی زینت میبخشد.
مثال:
She will empassion her speech with heartfelt stories.
معنی(example):
هنرمند توانست آثارش را با احساسات عمیق زینت دهد.
مثال:
The artist was able to empassion his work with deep emotions.
معنی فارسی کلمه empassion
:
احساساتی کردن، به معنای پر کردن یک عمل یا گفتار با احساسات شدید.