معنی فارسی empirema
B1امپایرما، امپراتوری باستانی که دارای فرهنگ و معماری غنی بود.
A reference to a historical empire, possibly used in specific cultural contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
امپراتوری باستانی امپایرما به خاطر معماری بزرگش شناخته شده بود.
مثال:
The ancient empirema was known for its grand architecture.
معنی(example):
دانشمندان برای درک فرهنگش امپایرما را مطالعه کردند.
مثال:
Scholars studied the empirema to understand its culture.
معنی فارسی کلمه empirema
:
امپایرما، امپراتوری باستانی که دارای فرهنگ و معماری غنی بود.