معنی فارسی empyreal
C1امپیروز، مربوط به آسمان یا بهشت، زیبا و والا.
Relating to the heavens; celestial or divine.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زیبایی امپیروز غروب خورشید نفس ما را گرفت.
مثال:
The empyreal beauty of the sunset took our breath away.
معنی(example):
او از قلمروهای امپیروز فراتر از تصور ما صحبت کرد.
مثال:
She spoke of empyreal realms beyond our imagination.
معنی فارسی کلمه empyreal
:
امپیروز، مربوط به آسمان یا بهشت، زیبا و والا.