معنی فارسی empory
B1انبار، مکان انباشت و ذخیره اطلاعات یا منابع.
A storehouse or place where items are accumulated.
- NOUN
example
معنی(example):
کتابخانه قدیمی واقعا یک انبار دانایی بود.
مثال:
The old library was a true empory of knowledge.
معنی(example):
در این انبار میتوان منابعی از فرهنگهای مختلف یافت.
مثال:
In this empory, we can find resources from various cultures.
معنی فارسی کلمه empory
:
انبار، مکان انباشت و ذخیره اطلاعات یا منابع.