معنی فارسی empressement

B2 /ɑ̃ˈpɹɛs.mɒ̃/

اشتیاق به انجام کاری و نشان دادن توجه و علاقه به آن.

Eager willingness or enthusiasm to do something.

noun
معنی(noun):

Animated cordiality; friendliness, enthusiasm.

example
معنی(example):

اشتیاق او برای کمک، مهربانی‌اش را نشان داد.

مثال:

Her empressement to help showed her kindness.

معنی(example):

او با اشتیاق و انرژی زیادی به این کار نزدیک شد.

مثال:

He approached the task with great empressement and energy.

معنی فارسی کلمه empressement

: معنی empressement به فارسی

اشتیاق به انجام کاری و نشان دادن توجه و علاقه به آن.