معنی فارسی empty-handed
B1دست خالی، به معنای بازگشت از یک مکان یا موقعیتی بدون اینکه چیزی به دست آورده باشید.
To have no possessions or gifts when returning from a place.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
With nothing in one's hands.
معنی(adjective):
Impoverished, having no money or resources.
معنی(adjective):
Having nothing to offer
معنی(adjective):
Having received or acquired nothing
معنی(adjective):
Having failed at a task.
معنی(adjective):
Unarmed
example
معنی(example):
بعد از ساعت‌ها جستجو، دست خالی برگشتم.
مثال:
I returned empty-handed after searching for hours.
معنی(example):
او بدون هیچ هدایایی از مهمانی دست خالی رفت.
مثال:
He left the party empty-handed without any gifts.
معنی فارسی کلمه empty-handed
:
دست خالی، به معنای بازگشت از یک مکان یا موقعیتی بدون اینکه چیزی به دست آورده باشید.
