معنی فارسی emptive

B2

اقداماتی که برای جلوگیری از خطرات یا مشکلات انجام می‌شود.

Relating to actions taken to prevent an imminent problem or threat.

example
معنی(example):

یک حمله پیشگیرانه می‌تواند تهدیدات احتمالی را بازدارد.

مثال:

An emptive strike may deter potential threats.

معنی(example):

آنها اقدامات پیشگیرانه‌ای برای اطمینان از ایمنی خود انجام دادند.

مثال:

They took emptive measures to ensure their safety.

معنی فارسی کلمه emptive

: معنی emptive به فارسی

اقداماتی که برای جلوگیری از خطرات یا مشکلات انجام می‌شود.