معنی فارسی empyreumatize
C2امپیریوماتیک کردن به فرآیند قرار دادن یک ماده در معرض انرژیهای مربوط به قلمرو بالا اشاره دارد.
To subject a material to empyreumatic conditions or influences, often for experimental purposes.
- VERB
example
معنی(example):
امپیریوماتیک کردن یک ماده به معنای قرار دادن آن در معرض انرژیهای بالاتر است.
مثال:
To empyreumatize a substance means to expose it to higher energies.
معنی(example):
دانشمندان تلاش کردند تا آزمایشهای خود را امپیریوماتیک کنند تا بینشهای عمیقتری به دست آورند.
مثال:
Scientists sought to empyreumatize their experiments for deeper insights.
معنی فارسی کلمه empyreumatize
:
امپیریوماتیک کردن به فرآیند قرار دادن یک ماده در معرض انرژیهای مربوط به قلمرو بالا اشاره دارد.