معنی فارسی emulge

B1

امول(Chemo) کردن، ترکیب یا مخلوط کردن مواد برای دستیابی به نتیجه‌ای یکنواخت.

To combine or mix substances to achieve a uniform result.

example
معنی(example):

این دستور پخت طعم‌ها را با هم امولد می‌کند.

مثال:

The recipe will emulge the flavors together.

معنی(example):

شما باید مواد را به هم امولد کنید تا بافتی صاف به دست آورید.

مثال:

You need to emulge the ingredients to get a smooth texture.

معنی فارسی کلمه emulge

: معنی emulge به فارسی

امول(Chemo) کردن، ترکیب یا مخلوط کردن مواد برای دستیابی به نتیجه‌ای یکنواخت.