معنی فارسی emulgent

B1

امولجنت، مواد یا ویژگی‌هایی که در امتزاج و مخلوط کردن موثرند.

Describing qualities or substances that aid in emulsification.

example
معنی(example):

خواص امولجنت شوینده آن را مؤثر می‌سازد.

مثال:

The emulgent properties of the detergent make it effective.

معنی(example):

برخی از مواد به خاطر خواص امولجنت خود شناخته شده‌اند.

مثال:

Certain ingredients are known for their emulgent qualities.

معنی فارسی کلمه emulgent

: معنی emulgent به فارسی

امولجنت، مواد یا ویژگی‌هایی که در امتزاج و مخلوط کردن موثرند.