معنی فارسی emunctory

B2

امونکتوری به ارگان‌ها یا فرآیندهایی اطلاق می‌شود که برای پاکسازی و خروج مواد زائد از بدن عمل می‌کنند.

Relating to purification or the expulsion of waste from the body.

example
معنی(example):

مجاری بینی اعضای امونکتوری هستند که به پاکسازی مخاط کمک می‌کنند.

مثال:

The nasal passages are emunctory organs that help clear mucus.

معنی(example):

در طب سنتی، برخی herbs به عنوان امونکتوری در نظر گرفته می‌شوند.

مثال:

In traditional medicine, some herbs are considered emunctory.

معنی فارسی کلمه emunctory

: معنی emunctory به فارسی

امونکتوری به ارگان‌ها یا فرآیندهایی اطلاق می‌شود که برای پاکسازی و خروج مواد زائد از بدن عمل می‌کنند.