معنی فارسی en croûte
B2به معنای سرو غذا در داخل یک خمیر ترد و خوشمزه.
A culinary term meaning 'in a pastry crust'.
- OTHER
example
معنی(example):
این غذا به صورت ان کروت سرو شد، با پوسته خمیر طلایی.
مثال:
The dish was served en croûte, with a golden pastry shell.
معنی(example):
ما ماهی ان کروت را در رستوران لوکس نوش جان کردیم.
مثال:
We enjoyed the fish en croûte at the fancy restaurant.
معنی فارسی کلمه en croûte
:
به معنای سرو غذا در داخل یک خمیر ترد و خوشمزه.