معنی فارسی enamelling
B2اینامیلینگ، هنر تزئینی که در آن شیشه پودری به فلز چسبانده می‌شود و به آن رنگ و زیبایی می‌بخشد.
The art of applying a vitreous enamel to metal to create decorative surfaces.
- verb
- noun
To coat or decorate with enamel.
To variegate with colours, as if with enamel.
To form a glossy surface like enamel upon.
to enamel card paper; to enamel leather or cloth
To disguise with cosmetics, as a woman's complexion.
An application of enamel.
اینامیلینگ یک هنر تزیینی است که شامل ذوب کردن شیشه پودری به فلز می‌باشد.
Enamelling is a decorative art that involves fusing powdered glass to metal.
او اینامیلینگ را یاد گرفت تا جواهرات زیبایی درست کند.
She learned enamelling to create beautiful jewelry.
معنی فارسی کلمه enamelling
:
اینامیلینگ، هنر تزئینی که در آن شیشه پودری به فلز چسبانده می‌شود و به آن رنگ و زیبایی می‌بخشد.
