معنی فارسی enapt
B2ویژگی مطابقت و سازگاری با وضعیت و شرایط موجود.
Being fitted or adapted to a situation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او خود را با وضعیت انطباق یافته دید و طبق آن عمل کرد.
مثال:
He found himself enapt to the situation and acted accordingly.
معنی(example):
انطباقیافتن به او کمک کرد تا به سرعت مشکلات را حل کند.
مثال:
Being enapt allowed her to solve problems quickly.
معنی فارسی کلمه enapt
:
ویژگی مطابقت و سازگاری با وضعیت و شرایط موجود.