معنی فارسی enarbour
B1عمل بهکارگیری محلی برای حفظ و نگهداری از یک شیء.
To provide shelter or harbor something.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند قایق کوچک را در بندر انارباری کنند.
مثال:
They decided to enarbour the small boat in the harbor.
معنی(example):
انارباری کردن به معنی ارائه Shelter یا حفاظت به چیزی است.
مثال:
To enarbour something means to provide shelter or protection.
معنی فارسی کلمه enarbour
:
عمل بهکارگیری محلی برای حفظ و نگهداری از یک شیء.