معنی فارسی enarched

B1

قوس‌دار، به کار رفته در توصیف یک حالت یا ویژگی قوس‌دار.

Shaped or formed in an arch.

example
معنی(example):

دروازه به صورت قوس‌دار طراحی شده بود تا یک ورودی باشکوه ایجاد کند.

مثال:

The doorway was enarched to create a grand entrance.

معنی(example):

او ساعت‌ها صرف قوس‌دار کردن ترتیب گل‌ها کرد.

مثال:

He spent hours enarching the floral arrangement.

معنی فارسی کلمه enarched

: معنی enarched به فارسی

قوس‌دار، به کار رفته در توصیف یک حالت یا ویژگی قوس‌دار.