معنی فارسی enbibe
B1جذب یا قبول کردن فرهنگ، ایدهها یا تجربیات جدید.
To absorb or soak up something, especially culture or ideas.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در طول سفرهایشان فرهنگ محلی را جذب میکنند.
مثال:
They would enbibe the local culture during their travels.
معنی(example):
جذاب است که ایدههای جدید را در یک شهر پرجنبوجوش جذب کنید.
مثال:
It's amazing to enbibe new ideas in a vibrant city.
معنی فارسی کلمه enbibe
:
جذب یا قبول کردن فرهنگ، ایدهها یا تجربیات جدید.