معنی فارسی encarnalise

B1

به صورت جسمی درآوردن یا به واقعیت تبدیل کردن ایده‌ها و احساسات.

To embody or express ideas and feelings in a physical form.

example
معنی(example):

نویسنده تصمیم گرفت افکارش را در رمان آخرش به تصویر بکشد.

مثال:

The author decided to encarnalise her thoughts in her latest novel.

معنی(example):

او می‌خواست ایده‌های آزادی را در اثر هنری‌اش به تصویر بکشد.

مثال:

He wanted to encarnalise the ideas of freedom in his artwork.

معنی فارسی کلمه encarnalise

: معنی encarnalise به فارسی

به صورت جسمی درآوردن یا به واقعیت تبدیل کردن ایده‌ها و احساسات.