معنی فارسی encarnalize
B1تجسم یا شکل دادن مفاهیم به صورت عینی و واقعی.
To convert something abstract into a physical or material form.
- VERB
example
معنی(example):
او هدف دارد تا باورهای فلسفی خود را در نوشتن تجسم کند.
مثال:
She aims to encarnalize her philosophical beliefs in her writing.
معنی(example):
برای تجسم این مفاهیم نیاز به خلاقیت است.
مثال:
To encarnalize such concepts requires creativity.
معنی فارسی کلمه encarnalize
:
تجسم یا شکل دادن مفاهیم به صورت عینی و واقعی.