معنی فارسی encased

B2

برنامه‌ای که در آن چیزی در یک پوشش یا ساختار محافظتی قرار داده شده است.

Having been enclosed or covered completely for protection.

verb
معنی(verb):

To enclose, as in a case.

example
معنی(example):

این اثر تاریخی در یک جعبه شیشه‌ای محافظ قرار داده شده بود.

مثال:

The artifact was encased in a protective glass box.

معنی(example):

تمامی اموال باارزش محصور شدند تا از هرگونه آسیب جلوگیری شود.

مثال:

All the valuables were encased to prevent any damage.

معنی فارسی کلمه encased

: معنی encased به فارسی

برنامه‌ای که در آن چیزی در یک پوشش یا ساختار محافظتی قرار داده شده است.