معنی فارسی encephalalgia
C2سردرد به معنای درد در منطقه مغز یا سر است.
Medical term for headache or pain in the head.
- NOUN
example
معنی(example):
او پس از پرواز طولانی دچار سردرد شد.
مثال:
She experienced encephalalgia after the long flight.
معنی(example):
پزشکان برای کاهش سردرد، نوشیدن آب را توصیه میکنند.
مثال:
Doctors recommend hydration to alleviate encephalalgia.
معنی فارسی کلمه encephalalgia
:
سردرد به معنای درد در منطقه مغز یا سر است.