معنی فارسی enchain

B1

به هم مرتبط کردن یا زنجیره‌ای کردن ایده‌ها یا احساسات برای ایجاد پیوندی منطقی.

To link or connect in a chain-like structure, often used metaphorically for ideas or feelings.

verb
معنی(verb):

To restrain with, or as if with, chains.

معنی(verb):

To link together.

example
معنی(example):

شما می‌توانید چندین فکر را به هم متصل کنید تا یک داستان جذاب بسازید.

مثال:

You can enchain several thoughts to create a compelling story.

معنی(example):

برای زنجیره‌ای کردن احساسات می‌تواند به انتقال پیام به صورت مؤثرتر کمک کند.

مثال:

To enchain emotions can help convey the message more effectively.

معنی فارسی کلمه enchain

: معنی enchain به فارسی

به هم مرتبط کردن یا زنجیره‌ای کردن ایده‌ها یا احساسات برای ایجاد پیوندی منطقی.