معنی فارسی enchurch
B1بهبود و ارتقای سطح فرهنگی یا اجتماعی یک ناحیه، به ویژه از نظر مذهبی.
To improve or elevate a community often in a religious or spiritual context.
- VERB
example
معنی(example):
اجتماع برای ارتقای سطح محلی خود همکاری کردند.
مثال:
The community worked together to enchurch their local area.
معنی(example):
تلاشها برای ارتقاء محله باعث نزدیکی همه شد.
مثال:
Efforts to enchurch the neighborhood brought everyone closer.
معنی فارسی کلمه enchurch
:
بهبود و ارتقای سطح فرهنگی یا اجتماعی یک ناحیه، به ویژه از نظر مذهبی.