معنی فارسی encratic
B2مرتبط با انکار و خودکنترلی به عنوان یک صفت.
Relating to restraint and self-control as an adjective.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت انکاری او را از زیادهروی دور نگه داشت.
مثال:
Her encratic nature made her avoid excessive indulgence.
معنی(example):
تمرینات انکاری برای یک زندگی متعادل ضروری است.
مثال:
Encratic practices are essential for a balanced life.
معنی فارسی کلمه encratic
:
مرتبط با انکار و خودکنترلی به عنوان یک صفت.