معنی فارسی encrisp

B1

ترد کردن یا خوشرنگ کردن یک سطح، به ویژه در مورد غذا یا گیاهان.

To make something crisp or to become crisp, often referring to texture.

example
معنی(example):

برگ‌های گیاه در هوای خشک شروع به ترد شدن کردند.

مثال:

The leaves of the plant began to encrisp in the dry weather.

معنی(example):

پختن بیش از حد می‌تواند لبه‌های خمیر را ترد کند.

مثال:

Overcooking can encrisp the edges of the pastry.

معنی فارسی کلمه encrisp

: معنی encrisp به فارسی

ترد کردن یا خوشرنگ کردن یک سطح، به ویژه در مورد غذا یا گیاهان.