معنی فارسی encrown

B2

تاج‌گذاری، قرار دادن تاج بر سر یک فرد، معمولاً در یک مراسم رسمی.

To place a crown on someone's head; to officially make someone a monarch.

example
معنی(example):

پادشاه در یک مراسم باشکوه تاجگذاری شد.

مثال:

The king was encrowned in a grand ceremony.

معنی(example):

آنها برنده را با تاج لورل تاجگذاری کردند.

مثال:

They encrowned the victor with a laurel wreath.

معنی فارسی کلمه encrown

: معنی encrown به فارسی

تاج‌گذاری، قرار دادن تاج بر سر یک فرد، معمولاً در یک مراسم رسمی.