معنی فارسی encrustment
B1پوشش، عمل انباشته شدن یا چسبیدن لایههایی از مواد به یک سطح.
The process of forming a crust or layer on a surface.
- NOUN
example
معنی(example):
پوشش مواد معدنی بر روی سطح باعث زیباتر به نظر رسیدن آن شد.
مثال:
The encrustment of minerals on the surface made it look beautiful.
معنی(example):
پوشش زمانی رخ میدهد که لایهها در طول زمان انباشته شوند.
مثال:
Encrustment occurs when layers build up over time.
معنی فارسی کلمه encrustment
:
پوشش، عمل انباشته شدن یا چسبیدن لایههایی از مواد به یک سطح.