معنی فارسی encushion

B1

نرم کردن یا محافظت کردن از چیزی با وسیله یا ماده نرم.

To cushion or protect something by surrounding it with soft material.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند شیشه شکننده را با پوشش حبابی نرم کنند.

مثال:

They decided to encushion the fragile glass with bubble wrap.

معنی(example):

برای نرم کردن گل‌های ظریف، او آنها را در یک جعبه نرم گذاشت.

مثال:

To encushion the delicate flowers, she placed them in a soft box.

معنی فارسی کلمه encushion

: معنی encushion به فارسی

نرم کردن یا محافظت کردن از چیزی با وسیله یا ماده نرم.