معنی فارسی encurl

B1

به دور چیزی پیچیده شدن یا منحنی شدن.

To curl or twist around something, often in a cozy manner.

example
معنی(example):

گربه وقتی او نشسته بود، در دامنش طومار می‌کرد.

مثال:

The cat would encurl in her lap when she sat down.

معنی(example):

می‌توانید نوار را برای هدیه تزئینی بپیچید.

مثال:

You can encurl a ribbon for a decorative gift.

معنی فارسی کلمه encurl

: معنی encurl به فارسی

به دور چیزی پیچیده شدن یا منحنی شدن.