معنی فارسی endearedly

B1

به‌طور محبت‌آمیز و صمیمی صحبت کردن یا عمل کردن.

In a manner that expresses affection or fondness.

example
معنی(example):

او به طور محبت‌آمیز با او صحبت کرد و اعتمادش را جلب کرد.

مثال:

She spoke to him endearingly, winning his trust.

معنی(example):

شخصیت‌های داستان به‌طور محبت‌آمیز به تصویر کشیده شدند و باعث شدند خوانندگان برای آن‌ها اهمیت قائل شوند.

مثال:

The characters in the story were portrayed endearedly, making readers care for them.

معنی فارسی کلمه endearedly

: معنی endearedly به فارسی

به‌طور محبت‌آمیز و صمیمی صحبت کردن یا عمل کردن.