معنی فارسی endplaying
B1عملیاتی که در آن فرد یا بازیکن حریف خود را به طوری فریب میدهد که هیچ انتخابی برای او باقی نماند.
A tactic used to force an opponent into a position with no favorable options left.
- verb
verb
معنی(verb):
To make an endplay
example
معنی(example):
پایاننوازی در شطرنج معمولاً وقتی دیده میشود که بازیکنی حریفش را در تنگنا قرار میدهد.
مثال:
Endplaying is often seen in chess when a player traps their opponent.
معنی(example):
در مذاکرات، پایاننوازی میتواند به یک حل سریع منجر شود با مجبور کردن گزینهای.
مثال:
In negotiations, endplaying can lead to a quick resolution by forcing a choice.
معنی فارسی کلمه endplaying
:
عملیاتی که در آن فرد یا بازیکن حریف خود را به طوری فریب میدهد که هیچ انتخابی برای او باقی نماند.