معنی فارسی enemyship

B2

وضعیت یا رابطه‌ای که در آن دو طرف دشمن هستند.

The state of being enemies, or hostility between groups.

example
معنی(example):

دو کشور پس از درگیری وارد حالت دشمنی شدند.

مثال:

The two nations entered a state of enemyship after the conflict.

معنی(example):

نوشته‌های او اغلب دشمنی بین گروه‌های ایدئولوژیک مختلف را منعکس می‌کنه.

مثال:

Her writings often reflect the enemyship between different ideological groups.

معنی فارسی کلمه enemyship

: معنی enemyship به فارسی

وضعیت یا رابطه‌ای که در آن دو طرف دشمن هستند.