معنی فارسی enemying
B1دشمنی و عداوت ورزیدن با شخص یا گروهی.
To engage in acts of hostility towards someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
آنها به طور مداوم بر سر مسائل جزئی با یکدیگر دشمنی میکردند.
مثال:
They were constantly enemying each other over trivial matters.
معنی(example):
در ورزشهای رقابتی، تیمها معمولاً خود را در برابر رقبای خود مییابند.
مثال:
In competitive sports, teams often find themselves enemying against rivals.
معنی فارسی کلمه enemying
:
دشمنی و عداوت ورزیدن با شخص یا گروهی.