معنی فارسی enfeeble
B2 /ɪnˈfiːbəl/به معنای تضعیف کردن یا ضعیف کردن کسی یا چیزی.
To make weak or feeble.
- verb
verb
معنی(verb):
To make feeble.
example
معنی(example):
طوفان به نظر میرسید که درخت قدیمی را تضعیف میکند و آن را آسیبپذیر میکند.
مثال:
The storm seemed to enfeeble the old tree, making it vulnerable.
معنی(example):
او از بیماری طولانی احساس ضعیفی میکرد.
مثال:
She felt enfeebled by the long illness.
معنی فارسی کلمه enfeeble
:
به معنای تضعیف کردن یا ضعیف کردن کسی یا چیزی.