معنی فارسی enfeeblements
C1ضعفها، حالاتی که در آن قدرت یا توانایی به دلیل عوامل مختلف کاهش یابد.
Instances or conditions of being weak or feeble.
- NOUN
example
معنی(example):
بیماری طولانیمدت او به چندین ضعف در طول سالها منجر شد.
مثال:
His prolonged illness led to several enfeeblements over the years.
معنی(example):
ضعفها در ساختار طی بازرسی مشاهده شد.
مثال:
Enfeeblements in the structure were noted during the inspection.
معنی فارسی کلمه enfeeblements
:
ضعفها، حالاتی که در آن قدرت یا توانایی به دلیل عوامل مختلف کاهش یابد.