معنی فارسی enfester

B1

به معنی عفونت کردن، آلوده یا بدتر شدن.

To become infected or to develop into a festering condition.

example
معنی(example):

زخم شروع به عفونت کرد و نیاز به درمان پزشکی داشت.

مثال:

The wound began to enfester and needed medical attention.

معنی(example):

اگر درمان نشود، زخمی می‌تواند عفونت کند و مشکلات جدی‌تری ایجاد کند.

مثال:

If untreated, a sore can enfester and cause more serious problems.

معنی فارسی کلمه enfester

: معنی enfester به فارسی

به معنی عفونت کردن، آلوده یا بدتر شدن.