معنی فارسی enfiled

B1

به معنای قرار داده شده یا مرتب شده در یک فایل.

Past tense of enfile; indicates that documents have been organized into a file.

example
معنی(example):

گزارش‌ها به طور مرتب در کمد قرار گرفته بودند.

مثال:

The reports were enfiled neatly in the cabinet.

معنی(example):

همه مدارک قرار داده شده اکنون به راحتی قابل پیدا کردن هستند.

مثال:

All the enfiled documents are now easy to find.

معنی فارسی کلمه enfiled

: معنی enfiled به فارسی

به معنای قرار داده شده یا مرتب شده در یک فایل.