معنی فارسی enfold
B1در آغوش گرفتن، احاطه کردن، به طور کامل احاطه یا پوشاندن چیزی.
To wrap or surround someone or something completely.
- verb
verb
معنی(verb):
To fold something around; to envelop
معنی(verb):
To embrace
example
معنی(example):
او دوست دارد بچههایش را در پتوهای گرم در آغوش بگیرد.
مثال:
She likes to enfold her children in warm blankets.
معنی(example):
باغ با زیباییاش بازدیدکنندگان را در آغوش خواهد گرفت.
مثال:
The garden will enfold visitors with its beauty.
معنی فارسی کلمه enfold
:
در آغوش گرفتن، احاطه کردن، به طور کامل احاطه یا پوشاندن چیزی.