معنی فارسی enform

B1

ابلاغ کردن، اطلاع دادن یا اعلام کردن اطلاعات جدید یا مقررات به افراد.

To inform or notify about important details or changes.

example
معنی(example):

از تیم خواسته شد تا مقررات جدید را به تمام کارمندان ابلاغ کند.

مثال:

The team was asked to enform the new regulations to all employees.

معنی(example):

این ضروری است که تغییرات در سیاست را به عموم ابلاغ کنیم.

مثال:

It is essential to enform the public about the changes in policy.

معنی فارسی کلمه enform

: معنی enform به فارسی

ابلاغ کردن، اطلاع دادن یا اعلام کردن اطلاعات جدید یا مقررات به افراد.